ماه مهر اغاز سال تحصیلی
سلام به بلا ترین دختر دنیا امروز خیلی دلم میخواست کوچولو میشدم میرفتم مدرسه دلم خیلی برای انروزها تنگ شده برای روزهایی که خیلی زود تموم شد هیچ غمی نداشتیم جز خوردن خوابیدن خوش بودن .امروز تا فهمیدی فریماه راضیه رفتن مدرسه خیلی بد اخلاق شدی دلت گرفت همش میگفتی پس کی نوبت من میشه چیکار کنم تا میری مهد مریض میشی دلم نمی خواد خوشگل مو فرفری من مریض بشه .اینروزها خیلی دلم گرفته باباحاجی مریض تو بیمارستان هنوز خوب نشده دستش خیلی عفونت کرده فقط خدا کمکش کنه دیروز که رفتیم بیمارستان عیادتش از پشت پنجره برای بابایی دست تکون میدادی بابایی خیلی خوشحال شد بغضش گرفت با اون دستهای کوچولوت براش تا میتونی دعا کن عاشقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی